(عکس) جشن عیدانه اقوام در باغشاه تهران
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۰۱۲۲
مشروطهخواهان بختیاری و گیلکی جشن فتح تهران و شادی بیرون راندن رحیم خان چلبیانلو حاکم مستبد تبریز را با دعوت عیدانه از ستارخان و باقرخان به تهران به اشتراک گذاشتند و یک ماه میزبان مشروطهخواهان آذری در باغشاه تهران بودند.
به گزارش ایسنا، امروز چهارم فروردین صد و چهاردهمین سالروز سفر ستارخان و باقرخان از آذربایجان به تهران در سال ۱۲۸۹ است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حالی که آزادیخواهان و مشروطهخواهان بهار و تابستان ۱۲۸۸ را در بخشهایی از ایران در جنگ با قشون محمدعلی شاه قاجار بودند، مشروطهخواهان گیلانی و بختیاری به رهبری سه روحانی جلیلالقدر آیتالله سید محمد طباطبایی، آیتالله عبدالله بهبهانی و شیخ فضلالله نوری با یکدیگر متحد شدند و تهران را در تاریخ ۲۱ تیر ۱۲۸۸ از تسلط و سیطره قشون دولت مرکزی خارج کردند.
در چنین شرایطی ستارخان و باقرخان و یاران و هوادارانشان در آذربایجان مشغول مبارزه با رحیم خان چلبیانلو حاکم مستبد تبریز بودند. آنان، اما در نبردی خونین بر او و تفنگچیانش پیروز شدند و رحیمخان که تحت حمایت پادشاهی تزارها در روسیه بود به این کشور فرار کرد.
پیروزی دلچسب مجاهدان آذری موجب کامل شدن پیروزیهای بختیاریها و گیلکیها در پایتخت شد. آنان از ستارخان و باقرخان و همرزمانشان دعوت کردند با سفر به تهران در جشن پیروزی مشروطهخواهان بر قشون مستبد محمدعلی شاه که خود و خانوادهاش نیز چند ماه قبل به سفارت روسیه پناهنده شده بودند، شرکت کنند.
چند ماه بعد از تثبیت حکومت مشروطهخواهان فاتح تهران و آغاز به کار مجدد دومین مجلس شورای ملی که به دلیل استبداد کبری چند ماه تعطیل بود، این مجلس با صدور بیانیهای از ستارخان و باقرخان و همرزمان آذریشان به دلیل این اقدام تشکر کرد.
پیروزی و تسلط مشروطهخواهان بر بخشهای مرکزی ایران در دورهای از تاریخ ایران به وقوع پیوست که دو امپراتوری روس و بریتانیا سه سال قبل در تاریخ هشتم شهریور ۱۲۸۵ در قراردادی محرمانه در سنپترزبورگ ایران را به سه بخش شمالی، جنوبی و مرکزی تقسیم کرده بودند. با وجودی که کنترل بخش مرکزی با محمدعلی شاه حاکم وقت ایران بود، اما عملا ایران به دو بخش شمالی و جنوبی بین «ان تقسیم شده بود. به همین دلیل نسبت به هر نوع تغییر و تحول سیاسی در بخش داخلی مستعمرههایشان، حساس بودند و از انجام هر دسیسه و توطئهای که مانع از به خطر افتادن منافعشان در سراسر ایران شود، فروگذار نبودند.
این مسئله آزادیخواهان فاتح تهران را به فکر انداخت برای در امان نگهداشتن جان ستارخان و باقرخان از گزند عُمال ایرانیِ امپراتوری روسیه به خصوص مهدی قلی هدایت ملقب به مخبرالسلطنه والی و حاکم جدید آذربایجان، مجاهدان آذری را در کنار خود در تهران داشته باشند از این رو از ستارخان و باقرخان دعوت کردند تا به پایتخت دولت مشروطهخواه بیایند.
البته میرزا حسن مستوفیالممالک رییسالوزرای احمد شاه قاجار به پیشنهاد احمد وثوقالدوله وزیر جنگ، قبل از دعوت مشروطهخواهان از ستارخان و باقرخان و همرزمانشان برای سفر به تهران دعوت کرده بودند، اما رهبران آذری مشروطه این دعوت را رد کرده بودند.
مشروطهخواهان در تهران برای جلب نظر مجاهدان تبریزی از آیتالله محمدکاظم آخوند خراسانی از دیگر مراجع حامی نهضت مشروطه خواستند ستارخان و باقرخان را راضی به سفر به تهران کند که ایشان نیز آنان را راضی به این سفر کرد.
کاروان مشروطهخواهان آذری در طول راه تبریز به تهران با استقبال مردم و مقامات دولتی که پس از ساقط شدن امپراتوری محمدعلی شاه در اختیار مشروطهخواهان قرار گرفته بود، در شهرهای میانه، زنجان، قزوین و کرج روبرو شدند.
ستارخان و باقرخان در روز جمعه از بخش غربی شهر حوالی روستای مهرآباد وارد تهران شدند. تعداد زیادی از شهروندان و علمای مشروطهخواه تهران و مقامات مشرطهچی دولتِ وقت احمد شاه قاجار در این روز که مصادف با چهارم فروردین ۱۲۸۹ بود به استقبال کاروان مجاهدان آذربایجان آمدند.
دروازه ورودی ستارخان و باقرخان به تهران
طول خیابانهای ورودی تهران پر بود از انبوه جمعیت مشتاق و تابلونوشتههایی با عبارت «زنده باد ستارخان» و «زنده باد باقرخان». تهران آن روز سراسر جشن و سرور بود. مردم با برافراشتن چادرهای پذیراییِ آراسته به انواع تزئینات و بر پا کردن چلچراغها و طاقنصرتهای رنگارنگ و قالیهای چشمنواز و رنگارنگ از سربازان تبریزی به گرمی استقبال کردند.
مهدی ملکزاده نویسنده کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت در ایران و فرزند حاجی میرزا نصرالله ملکالمتکلمین که از اصلیترین واعظان مشروطهخواه بود و بعد از به توپ بستن مجلس شورای ملی در باغشاه تهران در مقابل چشمان محمدعلی شاه به قتل رسید، در وصف حال و هوای مردم و روحانیون مشروطهخواه که به استقبال کاروان مشروطهخواهان آذربایجان رفته بودند، نوشت: «استقبالی که مردم تهران از این دو قهرمان مدافع تبریز کردند تا این زمان از هیچ پادشاهی به عمل نیامده بود.
از میدان توپخانه و خیابان لالهزار تا باغشاه تمام پشتبامها و خیابانها و دکانها، زن و مرد ایستاده بودند.»
مجاهدان آذری بعد از ورود به تهران در منطقه باغشاه سکونت یافتند. باغشاه باغی خوش آب و هوا و مشهور در غرب تهران قدیم در منطقه خارج از دروازههای غربی تهران بود. زمین این باغ هم اکنون به دانشگاه دافوس، خیابان و میدان حر و خیابانهای کارگر و سپه اختصاص یافته است.
ستارخان بعد از صرف ناهار مفصلی که در چادر آذربایجانیهای مقیم تهران تدارک دیده شده بود قشونش را ترک کرد و به خیابان سعدی و دوست قدیمیش به اسم صاحباختیار رفت و در آنجا سکونت کرد.
ستارخان و باقرخان چند روز بعد از استقرار در تهران به دیدار احمد شاه خردسال و عضدالملک نائبالسلطنه رفتند و مورد تقدیر آنان قرار گرفتند. مجاهدان تبریزی تا اواسط اردیبهشت ۱۲۸۹ به خرج دولت مهمان دولت مستوفیالممالک بودند.
منابع:
مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت در ایران، ج ۶، ص ۱۹۱
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مرکز اسناد، سند شماره ۵۱۲۳
امیرخیزی، اسماعیل؛ قیام آذربایجان و ستارخان، تهران: انتشارات آیدین، ۱۳۸۷، ص ۵۵۶
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل ستارخان و باقرخان ستارخان و باقرخان مشروطه خواهان محمدعلی شاه مشروطه خواه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۰۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بررسی ابعاد سیاسی علامه سیدمحمد باقر درچهای/ یک کنشگری سیاسی با شاگردپروری
میزگرد بررسی ابعاد سیاسی علامه سید محمد باقر درچهای در دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اصفهان به همت مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، میزگرد بررسی ابعاد سیاسی علامه سید محمد باقر درچهای در دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اصفهان به همت مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمود فروزبخش کارشناس مرکز مشاهیر تخت فولاد با اشاره به موضع آیتالله درچه ای در دوران مشروطه اظهار کرد: ایشان در ظاهر یک کنشگر سیاسی نیستند، اما در حقیقت ایشان سیاست را در سطح بالاتری دنبال میکنند، این سطح همان شاگردپروری است.
وی افزود: ایشان به اهداف خود در سیاست در آن زمانه نمیرسیدند، اما شاگردانی تربیت میکنند که حلقهای از حلقههای زنجیر روحانیت شیعه است که در نهایت به ظهور میرسد.
این اصفهانپژوه تصریح کرد: در آن دوران دو سبک سیاسی آشکار وجود داشته است، یکی جریان مشروطهخواه به رهبری حاج آقانورالله بوده که با کلماتی مانند مقاومت و نهضت میتوان از آن نام ببریم. جریان دوم هان نست وزارت ایرانی است که برترین جلوه آن رکن الملک بوده است. یعنی شخصیتی که بیش از سه دهه در کنار شخصیت ظالمی مثل ظل السلطان بوده، اما طوری سیاستورزی داشته که مردمان از او به نیکی یاد میکنند.
فروزبخش در پایان خاطرنشان کرد: سختگیریها و ملاحظات و احتیاطهای علامه درچهای باعث که ایشان داخل بازی مشروطه قرار نگیرند. این وضعیت سبب شد که این عالم فرزانه بتواند در انزوا و خلوت خاص خود، مسیر علمی خودش را ادامه دهد. مسیری که قله است و به صورت تعمدی رفتاری را اتخاذ میکند که از بسیاری از عوامزدگیها دور باشد.
سخنران دوم این میزگرد مصطفی مرتضوی، مدیر خانه مشروطه اصفهان بود.
مرتضوی اظهار کرد: یکی از شاگردان آیت الله درچه ای، زعیم حوزه علمیه قم یعنی آیت الله بروجردی بوده است؛ بسیاری از شاگردان حضرت امام خمینی (ره) کسانی بودند که شاگردی آیتالله بروجردی را در مقطعی کرده بودند. پس این ربطی است برای ظهور پدیدهای به نام انقلاب اسلامی. اینجا میتوان بگوییم که بسیاری از آن چه در ایام مشروطه برای آیت الله درچه ای تحققپذیر نبود، وقوعش را در آینده نشان داد و این همان موضوع شاگردپروری است که چنین فضایی را برای آینده ایجاد میکند.
این پژوهشگر علوم سیاسی با اشاره به گستره و تنوع شاگردان علامه درچهای اشاره کرد: سختگیری آیت الله درچهای در مباحث علمی به منظور مقابله با دو جریان انحرافی بوده است. جریانی که تحت عنوان غربگرایی رونق گرفته بوده و جریانی که گرایش سلفی داشته است. مقابله ایشان با نگاههای عوامزده نیز باید از همین منظر نگاه شود که در بطن آن سدی در برابر نگاههای غربگرایانه است که با اسم مقابله با عوامزدگی میخواهد ریشه دین را بزنند.
مرتضوی تاکید کرد: طبیعتاً با این سختگیری از فضای مرید بازی فاصله گرفته میشود تا بتواند با خرافه مبارزه کند. در طی این مبارزه عقلانیتی پدید میآید که در آینده به کمک اصلاحات سیاسی میآید. پس از بحرانهای پر از نا امنی، خرافات را در بین مردم زیاد میکند. وظیفه یک عالم دینی در این زمان بیان اصالتها است. اصلاح سیاسی نیاز به عقلانیتی دارد که برآمده از همین اصالتها است.
در ادامه حجتالاسلام احمد رهدار پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ معاصر با اشاره به نمای کلی جریان روحانیت شیعه پس از صفویه تا امروز اظهار کرد: علامه درچهای در خط ناب فقهی اصولی قرار دارد. وصف اول برای ایشان عالم بودن و مدرس فقه و اصول بودن است. در درجات بعدی از فقه او، دلالتهای سیاسی هم خلق میشود. پس هر کس میخواهد از علامه درچهای بنویسد باید اول از عالم بودن و فقیه بودن او بگوید. او شخصیتی است که در یک کلام باید بگوییم فقط درس داده و درس داده است و در ازای آن شاگردان بزرگی تربیت کرده است.
این پژوهشگر حوزه علمای معاصر شیعه تصریح کرد: اگر بخواهیم شخصیتی را در دوران نزدیک مثال بزنیم که مشی او شبیه به آیت الله درچهای بوده باید از مرحوم آیت الله خویی نام ببریم. او نیز تمام عمرش به فقه و فقاهت و تدریس شناخته میشده است. هر چند که به عقیده من درس ایشان به شدت دلالت فقهی داشته است و یک نشانه اینکه سیاسی بوده آن است که برخی از شاگردان حلقه اول ایشان توسط صدام به شهادت رسیدهاند. وقتی به فهرست بلند شاگردان آقای درچه ای نگاه میاندازیم متوجه میشویم که ایشان هم شاگردان متفاوتی دارند که در میان آنان شخصیتهایی سیاسی مانند آقانجفی قوچانی و شهید مدرس هم وجود دارند.
رهدار بار دیگر به نمای فقاهتی مرحوم درچه ای اشاره داشت و افزود: اگر بخواهیم علامه درچهای را بیشتر بشناسیم، باید شبکه شاگردان ایشان را ردیابی کنیم و بشناسیم. آیت الله درچهای اگر چه در ظاهر سیاسی نبوده، اما بودهاند کسانی که ایشان را در حوزه سیاست بسط دادهاند، مانند شخصیت علامه طباطبایی که سیاسی نبودند اما طلبههای شاگرد ایشان بارها توسط ساواک دستگیر شدند و بعدها ستون فکری جمهوری اسلامی شدند.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی با اشاره به تحولات سریع زمانه مواجه ما با تجدد گفت: روحانیت شیعه در دوران اخیر فرصت کمتری داشتند که به مسئلههای دوران جواب دهند و به دنبال روشهای جدید داشتند از جمله این که فرستادههایی به بلاد مختلف میفرستادند. این روحانیان در آن شهر، مرجع رسیدگی به امور بودهاند. در اصفهان به سبب پیشینه حوزه علمیه ما چندین عالم شهری برجسته داشتهایم و گویا این روحانیون در یک پیمان نانوشته دست به تقسیم کار زدهاند و در این میان مشخص است که مسئولیت کرسی درس عالی فقه و اصول به آیت الله درچهای رسیده است.
وی با اشاره به شخصیت جامع امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: شخصیت استثنایی حضرت امام خمینی (ره) ما را در زمینه قضاوت علمای شیعه دچار خطا کرده است. ایشان در همه تخصصها در حد قله مطرح بودهاند، اما علمای دیگر این گونه نبودهاند و هر کس در تخصص خود میتوانسته مطرح باشد، مثلاً برخی سلوک عرفانی داشتهاند برخی به شدت اجتماعی بودهاند و برخی شاگردپرور بودهاند. هر کدام از این وادی ملاحظات خود را داشته است. در دوران مشروطه، آقای درچهای به این نتیجه رسیده است که عهدهدار کرسی درس و بحث باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه بار دیگر در پایان سخنان خود تاکید کرد: آن چنان که از فیلسوف، فلسفهورزی انتظار میرود از فقیه هم فقاهت ناب انتظار میرود و روش و قواعد خاص خود را دارد. دین باید در ساحت تخصص خود توسط عالمی بیان شود. فقیهی مانند آیت الله درچهای باید فقه را بگوید و از استانداردهای آن علم کوتاه نیاید و یک شاخص و معیار باشد، بعدها دیگرانی باید بیایند و به خصوص در حوزه سیاست، اهالی سیاست میتوانند این سخن ناب فقهی را در مجرای خود جلو ببرند و در سایه آن علم و حقیقت دین، سیاست را به پیش ببرند.
کد خبر 748022